رونمایی از کتاب «همیشه جهادگر»، دوربینی برای دیدن جامعه معاصر
تاریخ انتشار: ۱۷ تیر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۱۶۸۸۵۷
مراسم رونمایی از کتاب تاریخ شفاهی و خاطرات علیرضا افشار تحت عنوان «همیشه جهادگر» صبح امروز(شنبه) در موسسه فرهنگی مطبوعاتی ایران برگزار شد.
به گزارش گروه فرهنگ و هنر برنا؛ مراسم رونمایی از کتاب «همیشه جهادگر» صبح امروز شنبه ۱۷ تیر با حضور سردار علیرضا افشار از مسئولان وقت جهاد سازندگی و از فرماندهان سپاه و راوی کتاب و محسن رضایی رئیس دبیرخانه شورای عالی هماهنگی اقتصادی سران قوا و فرمانده وقت سپاه پاسداران، سردار سرتیپ پاسدار رضا طلایی نیک سخنگوی وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح، و جمعی دیگر از مسئولین کشوری و لشکری در سالن جلسات مؤسسه فرهنگی مطبوعاتی ایران برگزار شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در ابتدای برنامه سید حسین حسینی پژوهشگر و تدوینگر کتاب درباره اهمیت پرداختن به مقوله تاریخ شفاهی گفت: به نظر بنده زبان گویای انقلاب اسلامی که امروز در حال دفاع از آرمانهای آن است، تاریخ شفاهی است. در جنگ روایتها هر جایی که نیاز بوده از کیان این نظام دفاع شود، تاریخ شفاهی قد علم کرده و روایت صحیح و واقعی را ارائه کرده است و بسته به نیاز، خود را در قالب های مختلفی به نمایش گذاشته است.
وی افزود: از موضوعات مهم و تاثیر گذار در تداوم انقلاب اسلامی که اتفاقا توسط بسیاری از فعالان تاریخ شفاهی، حداقل تا همین اواخر مغفول مانده، جهاد سازندگی و پرداختن به زوایای مختلف آن است. جهاد سازندگی، حرکتی که کاملا مردمی و داوطلبانه شکل گرفت و به گفته راوی عزیز سردار افشار؛ طعم شیرین انقلاب را به روستاییان و مردم مناطق محروم چشاند. با پیگیریهای فراوان لیستی از اعضای اصلی و اولیه جهاد سازندگی را به دست آوردیم. نام اول این لیست پنجاه نفره، سردار علیرضا افشار از موسسین و عضو شورای مرکزی جهاد سازندگی بود.
حسینی در مورد فضای ارتباط گیری و شکلگیری مصاحبههای کتاب تاکید کرد: با نا امیدی ( به خاطر تجربه های ناموفق ارتباط گیری با جوانان نسل اولی انقلاب) با او تماس گرفتیم و در همان اولین تماس از تعیین قرار ملاقات و تکرار نشدن تجارب قبلی، مشعوف شدیم. صفتی که در اولین برخورد با ظاهر آرام، ساده و خاکی و برخورد خوبش، در ذهنمان تداعی کرد, این بود: فرزند خمینی. در همان جلسه اول، اعتماد و صمیمت شکل گرفته بین ما، همکاری برای جمع آوری و مدون کردن خاطرات ایشان را شکل داد.
وی ادامه داد: با مرور کلی خاطراتشان در همان جلسه، متوجه مسئولیت های مهمی غیر ازآنچه ما به خاطرش به سراغشان رفته بودیم، شدیم. عضویت در شورای مرکزی دانشجویان پیرو خط امام در جریان تسخیر لانه جاسوسی آمریکا و عضویت در شورای مرکزی جهاد سازندگی، سخنگویی در جهاد و سخنگویی در سپاه پاسداران، ریاست ستاد کل سپاه و فرماندهی نیروی مقاومت بسیج، معاونت سیاسی وزارت کشور در دولت نهم و معاونت فرهنگی و اجتماعی در دولت دهم و یازدهم و … با طرح سوالات جزئی و بهره گیری از اسناد مربوطه در مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، در یادآوری خاطرات تلاش کردیم.
پژوهشگر کتاب «همیشه جهادگر» خاطرنشان کرد: این کتاب نتیجه نُه جلسه ۹۰ دقیقهای مصاحبه در تیر و مرداد، سه جلسه تکمیلی ۱۰۰ دقیقهای در دی ماه و خرده مصاحبه هایی دیگر با راوی تا زمان اتمام تدوین است. قالب تدوین خاطرات با مشورتهای به عمل آمده و نحوه بیان راوی، موضوعی و در سیر زمانی است. البته بسیاری از خاطرات از نظر زمانی در یک بازه بودند اما از آنجایی که تقسیم بندی فصل ها بر اساس مسئولیت های راوی بوده، تا حدی مجبور به چشم پوشی از تقدم و تاخر خاطرات شدیم. در انتها از سرکار خانم زینب رحیمی بابت بازنویسی متن متشکرم. تاریخ باید مستند بیان شود.
در ادامه برنامه سردار علیرضا افشار راوی کتاب «همیشه جهادگر» با بیان این که رویدادها و حوادث امانتی است در نزد ما، اظهار داشت: رویدادها امانتهایی نزد ما هستند که باید به بهترین نحو منتقل شوند، البته باید از ریا دوری کرد تا در این ورطه نیفتیم. من سعی کردم از شواهد خودم بگویم تا مستندات تاریخی ثبت شود و تقریباً یک دور تاریخ انقلاب در این کتاب ذکر شده است.
وی افزود: این کتاب از سالهای دانشجویی من در دانشگاه شریف (آریا مهر وقت) تا نهضت، ستاد استقبال دانشجویی، جهاد سازندگی و بعد هم فعالیتهایم در سپاه است. ما در این اثر یک نگاه اجتماعی، سیاسی و فرهنگی داشتیم.
راوی کتاب «همیشه جهادگر» درباره جلد دوم این مجموعه اظهار داشت: جلد اول به لحاظ زمانی از قبل انقلاب شروع شده و به فعالیتهایم در ستاد کل سپاه به پایان میرسد. جلد دوم درباره حضور من در وزارت کشور است.
وی در پایان تاکید کرد: بحث اصلی ما جلد دوم این مجموعه است، چرا که در آن از جریان تکنوکراسی و لیبرالیسم که خود را به جریانهای انقلاب غالب کردند و جریان خط سومی که منجر به انحلال حزب جمهوری اسلامی شد، میگویم. هدف دیگر این بوده که تاریخ را مستند بیان کنیم و مواردی که شک داشتیم را بیان نکردیم. در جلد دوم سعی کردهایم، فعالیتهای موفق را بیانکنیم.
محسن رضایی رئیس دبیرخانه شورای عالی هماهنگی اقتصادی سران قوا دکتر رضایی درباره اهمیت کار جهادی گفت: کار جهادی فقط به معنای جنگ و رویارویی نظامی نیست و امروز کار فرهنگی هم جهاد است جهاد اقتصادی و کمک به معیشت مردم هم نوعی جهاد است و اینگونه اقدامات هم اجر همان جهاد را دارد.
وی افزود: همه انسانها داستانی دارند و در این داستان هم خود شان مطرح هستند و هم جامعه وتاریخی که در آن هستند. قصه هر فرد فقط شامل زندگی و رویدادهای آن شخص نمیشود و قصه او بخشی از جامعه او هم هست و بخشی از تاریخ هم هست. تاریخ و جامعه و افراد آن جامعه دو روی یک سکه و غیرقابل تفکیک است.
او با اشاره به ارزش فرهنگی و اجتماعی اینگونه کتابها ادامه داد: این کتاب دوربینی برای دیدن جامعه در آن زمان است داستانهای نسل اول قصه واقعی است و برای انتقال به نسلهای بعد درس های فراوانی دارد و قابل استفاده شود.
وی با یادآوری دو رخداد بزرگ تاریخ معاصر ایران یعنی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس خاطرنشان کرد: یکی از نکات مهم این کتاب این است که آقای افشار جز نسلی است که نوآوری بزرگی در ایران به وجود آورد و معجزه گر شد.مردم ایران معجزه انقلاب و معجزه دفاع مقدس را رقم زدند.
رضایی ادامه داد: ملت ایران با دست خالی جلو بزرگترین قدرت نظامی و اطلاعاتی منطقه ایستاد و انقلاب کرد و آن را به ثمر نشاند و اولین معجزه را رقم زد. دومین معجزه مردم که در این کتاب هم میبینید دفاع مقدس است. آمریکا مطمئن بود که ایران از رژیم صدام شکست میخورد، چرا که ایران ارتشی از هم پاشیده داشت، بعلاوه نیروهای نظامی مهمات هم نداشتند.حتی برخی در سال اول جنگ گفتند جنگ بیست سال طول می کشد اما در سال دوم جنگ ورق برگشت و معجزه مردم معادلات جنگ را به هم زد.
دبیر شورای عالی سران قوا در پایان گفت: باید رمز این موفقیت و معجزه انقلاب و دفاع مقدس را تبیین کنید و حسن این کتابها کمک به رمزگشایی این معجزههاست.آقای افشار از برادران جهادی بودند. ما در دفاع مقدس مدام در جامعه به دنبال انسانهای مستعد بودیم و بسیاری از سرداران بزرگ جنگ همچون حسن باقری و آقای افشار را هم همینطور پیدا کردیم. در نهایت دعا میکنیم که داستان زندگی ما هم همچون شهدا همراه با عاقبت به خیری باشد.
در ادامه برنامه مراسم رونمایی نمادین و امضای لوح یادبود کتاب «همیشه جهادگر» با حضور دکتر محسن رضایی، سردار علیرضا افشار، سردار دقیقی، دکتر حسین علایی، سردار سرتیپ پاسدار رضا طلایی نیک انجام گرفت.
انتهای پیام/
آیا این خبر مفید بود؟نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف
منبع: خبرگزاری برنا
کلیدواژه: محسن رضایی کتاب همیشه جهادگر سردار علیرضا افشار سردار علیرضا افشار همیشه جهادگر جهاد سازندگی تاریخ شفاهی دفاع مقدس جلد دوم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۱۶۸۸۵۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دختر کیومرث پوراحمد: پدرم نرفته بود شمال که خودکشی کند/او برای برگشت از سفر، چندین قرار کاری گذاشته بود و قول داده بود برای دیدن خواهرش به زاهدان برود
روزنامه اعتماد نوشت: «ما مطمئن هستیم و میدانیم پدرم خودکشی نکرده است. پدرم قرار بود برای تدوین فیلم «پرونده باز است»، به تهران برگردد و برای آینده برنامه داشت.» اینها بخشی از صحبتهای دختر کیومرث پوراحمد است. او مدعی است پدرشان خودکشی نکرده است....
دختر کیومرث پوراحمد در مورد روز حادثه میگوید: «پدرم اکثرا هر چند وقت یک بار از شخصی که در شمال میشناخت ویلا اجاره میکرد و به شمال میرفت، چون میخواست بنویسد و خلوت کند. معمولا هم تنها به آنجا میرفت؛ یعنی اولینبار نبود که تنها به شمال رفته بود. قرار بود به تهران برگردد، چون قرارهای مختلف داشت، اما ناگهان آن اتفاق افتاد؛ روز حادثه صاحب ویلا به آنجا رفت و با آن صحنه روبهرو شد و به پلیس اطلاع داد. همه خانواده هر کدام به نوع خودمان بر این موضوع تاکید داریم که پدرمان شمال نرفت که خودش را بکشد.»
همان موقع که پدرم شمال بود با او صحبت کردم و او به من گفت میخواهد به تهران برود تا بخشی از موزیکها و مونتاژ فیلم «پرونده باز است» را تغییر دهد. قرارهای مختلف داشت. به این موضوع نیز در یک استوری که مصادف با چهلم پدرم میشد، اشاره کردم و از تلفنها و پیامهایی که مربوط به همین قرارهای کاری میشد، مطلبی نوشتم. یعنی پدرم برای آینده برنامه داشت حتی قرار بود به زاهدان برود و خواهرش را ببیند. قبل از حادثه با خواهرش و شوهرخواهرش صحبت کرده بود و قرار بود به زاهدان سفر کند.
خلاصه هزار برنامه داشت و با چندین نفر قرار کاری گذاشته بود. کتابهایش در مرحله چاپ بود و قرار بود نشریه مهری که داخل لندن است کتابهای او را به چاپ برساند، اما ناشر نشریه مهری آدم فرصتطلبی بود و ما نمیدانیم پدرم با این آقا قرارداد داشته یا نداشته؟ وکیلی که در ایران میشناختیم، توانست پیگیر این موضوع باشد. به هر حال پدرم باید در چاپ این کتابها سهیم بوده باشد، اما خب دست کسی به ناشر داخل لندن نمیرسد، چون ایران نیست. حتی ما تلفنی با آن ناشر صحبت کردیم و قرار بود قراردادها را برایمان ارسال کند، اما تا الان هیچی برای ما ارسال نکرده است. غیر از یک کتاب که به چاپ رسید و پدرم آن را در سفری که داشت برای من آورد، گفته بود کتابهای دیگر هم برای چاپ دارد، اما کتابها تمام نشد و مرحله نهایی را رد نکرده بود.
پدرم وسواس شدیدی به تمام کارهایش داشت. در هر صورت میخواهم این را بگویم که پدرم کلی پروژه داشت که میخواست آنها را به اتمام برساند. فیلم آخر او یعنی «پرونده باز است»، هم فیلم پدرم هست و هم نیست، چون تهیهکننده برخی سکانسها را حذف کرد و تغییر داد.»
دختر کیومرث پوراحمد در مورد ادعای عمه خود در فضای مجازی مبنی بر قتل پدرش نیز میگوید: «عمهام هر چه نوشته درست است، اما در مورد رسیدگی به پرونده و جزییات پرونده فعلا اصلا صحبت نخواهیم کرد تا زمان مناسب آن فرا برسد، اما این را بگویم که پدرم میدانست چه بلایی میخواهد سرش بیاید، ولی اینکه خودش را کشته باشد به هیچوجه درست نیست.»